در زمینه حفظ ایمنی اطلاعات مالی، رمزنگاری یکی از ابزارهای مهم موجود محسوب میشود. مؤسسات مالی بهطور گسترده از پروتکلهای استاندارد رمزنگاری مانند AES-256 برای حفاظت از دادههای حساس در هنگام انتقال استفاده میکنند. آمارها داستانی جالبی را نیز روایت میکنند. بر اساس آخرین گزارش سرقت دادههای Verizon، تقریباً 60 درصد از تمامی سرقتهای اطلاعاتی را میشد با بهکارگیری صحیح رمزنگاری کاملاً جلوگیری کرد. برای هر کسی که با سیستمهای مالی کار میکند، آشنایی با نحوه عملکرد رویکردهای مختلف رمزنگاری منطقی است. رمزنگاری متقارن میتواند حجم زیادی از دادهها را به سرعت پردازش کند، چیزی که باعث شده بانکها اغلب از آن برای عملیات روزانه استفاده کنند. از سوی دیگر، رمزنگاری نامتقارن حفاظت قویتری ارائه میدهد اما با هزینهای همراه است. زمانی که از این روش استفاده میشود، معاملات طولانیتر طول میکشند و این همان موقعیت کلاسیک دوگانه بین تمایل به حداکثر امنیت و نیاز به سرعت کافی برای رضایت مشتریان را ایجاد میکند.
اجرا کردن کنترلهای دسترسی چند لایهای واقعاً اهمیت دارد تا از ورود افراد بدون مجوز جلوگیری شود و اطلاعات مالی در امان بمانند. ایده اصلی این است که ترکیبی از چکها و مجوزهای مختلف را در نظر بگیریم تا قبل از اینکه کسی بتواند به اطلاعات حساس دسترسی پیدا کند، هویت واقعی او را شناسایی کنیم. به عنوان مثال میتوان به کنترل دسترسی بر اساس نقش (RBAC) اشاره کرد. با استفاده از RBAC، افراد فقط به آن دادهها دسترسی پیدا میکنند که برای انجام وظایف شغلی خود در داخل شرکت به آن نیاز دارند. این روش از سوء استفاده تصادفی یا عمدی جلوگیری میکند، چون افراد با دسترسیهای غیرضروری در سیستم گردش نمیکنند. این هم باید یادآوری کرد که شرکتها باید به طور منظم بررسی کنند که چه کسی چه دسترسیهایی دارد. این بازرسیها به شناسایی مشکلاتی مثل افزایش دسترسیها (Privilege Escalation) کمک میکنند، جایی که یک فرد به طور غیرمعمول دسترسیهای بیشتری نسبت به حد مجاز پیدا میکند. ما شاهد این موضوع بودهایم که گاهی اوقات کارمندان جوانی با دسترسیهای سطح مدیریتی (Admin) روبرو میشوند فقط به این دلیل که کسی به بررسی دسترسیها توجه نکرده است. انجام بازرسیهای منظم فقط یک کار کاغذی نیست، بلکه یکی از بهترین راهها برای ایمن نگه داشتن سیستمهاست و اطمینان میدهد که هر کس فقط به آنچه برای انجام وظایف خود نیاز دارد دسترسی داشته باشد.
با اینکه امروزه خریدهای زیادی به صورت آنلاین انجام میشود، تشخیص فوری کلاهبرداریها برای حفظ امنیت پول در هنگام تراکنشها ضرورت پیدا کرده است. زمانی که کلاهبرداری به موقع شناسایی شود، بانکها و فروشندگان میتوانند افراد سودجو را قبل از ایجاد خسارات جدی متوقف کنند. تحقیقات نشان میدهد که یادگیری ماشینی به خوبی میتواند الگوهای مشکوکی که ممکن است نشانه کلاهبرداری باشند را تشخیص دهد. این به معنای کاهش تعداد تراکنشهای معتبری است که اشتباه به عنوان مشکوک گزارش میشوند، در حالی که بیشتر موارد واقعی کلاهبرداری همچنان شناسایی میشوند. اما مشکلی که وجود دارد این است که اتصال فناوریهای جدید تشخیص کلاهبرداری با سیستمهای قدیمی پرداخت که چند دهه پیش ساخته شدهاند، دشوار است. بسیاری از شرکتها با این مسئله سازگاری دچار مشکل هستند. خوشبختانه، رویکردهای جدیدی مانند استفاده از APIها برای اتصال سیستمهای مختلف و ساخت نرمافزار به صورت بخشهای کوچک و تعویضپذیر به حل این مشکل کمک میکنند. این روشها به کسبوکارها امکان میدهند بدون اینکه مجبور باشند کل زیرساختهای موجود را کاملاً تعویض کنند، امنیت خود را بهروز کنند و در بلندمدت هم زمان و هم هزینه صرفهجویی کنند.
در نگه داشتن دسکتاپها و سرورها بهدرستی پیکربندیشده، امری اساسی در حفاظت از دادههای مالی در برابر دسترسی غیرمجاز است. مؤسسات مالی باید سرویسهای غیرفعالی که در پسزمینه اجرا میشوند را غیرفعال کنند، بهروزرسانی نرمافزارها را از طریق رفع نقصها بهطور منظم انجام دهند و استانداردهای امنیتی مخصوص محیطهای بانکی را اعمال کنند. رویدادهای واقعی نشان میدهند که چگونه پیکربندیهای ضعیف میتوانند منجر به ایجاد حفرههای امنیتی بزرگ شوند. یکی از موارد برجسته، شامل یک بانک بود که تنظیمات سرور آن بهصورت باز باقی مانده بود و هکرها این فرصت را گرفتند تا رکوردهای حساس مشتریانی به ارزش میلیونها دلار را سرقت کنند. این دست از اشتباهات، یادآور میشود که چرا اقدامات امنیتی سختگیرانه غیرقابل چانهزنی هستند. وقتی سازمانها از همان ابتدا پیکربندیها را درست انجام دهند، فقط به حفاظت از ماشینهای جداگانه نمیپردازند، بلکه در واقع کل وضعیت امنیت سایبری خود را در تمامی عملیات تقویت میکنند.
چارچوب امنیت اطلاعات NIST نقش یک نقشه راه ضروری را برای شرکتهایی که سعی در شناسایی، مدیریت و کاهش تهدیدهای سایبری دارند، ایفا میکند. هنگامی که این چارچوب به درستی درون یک سازمان اعمال شود، توانایی مقاومت کلی سازمان نسبت به حملات را افزایش میدهد که این موضوع برای مدیران مالی (CFOها) که روزانه با مدیریت ریسک سروکار دارند، بسیار مهم است. یک رویکرد ساختارمند به امنیت، به حفاظت اطلاعات مالی حساس در برابر انواع جدید تهدیدهایی که به طور مداوم ظهور میکنند، کمک میکند. البته پیادهسازی این چارچوب کار آسانی نیست. بسیاری از سازمانها در تخصیص منابع کافی و درک جزئیات فنی مربوطه دچار مشکل هستند. اغلب این موانع را میتوان با برنامههای آموزشی مناسب برای کارکنان و استراتژیهای برنامهریزی بلندمدت هوشمندانه که با نیازهای منحصربهفرد هر کسبوکار تطبیق داده شدهاند، برطرف کرد.
درک قواعد GDPR و CCPA اهمیت زیادی در مدیریت صحیح و حفاظت از دادهها دارد. این قوانین شرکتها را ملزم به اجرای حفاظتهای بسیار جدی در مورد اطلاعات شخصی میکنند و عدم رعایت آنها میتواند منجر به پرداخت جریمههای سنگین مالی شود. دامنه این مقررات فقط به فروشگاههای محلی محدود نمیشود، بلکه نحوه عملکرد شرکتها را در سطح بینالمللی و مدیریت انتقال دادهها بین کشورها تحت تأثیر قرار میدهد و این موضوع را تبدیل به یک چالش جدی در رعایت مقررات میکند. برای مدیران مالی، رعایت این قوانین باید در اولویت قرار گیرد، چرا که دریافت جریمههای مالی میتواند به شدیدن سودآوری شرکت آسیب بزند. علاوه بر این، حفظ موقعیت خوب در بازارهای بینالمللی بسیار به این بستگی دارد که مشتریان و شریکان تجاری احساس کنند شرکت به حریم خصوصی دادهها اهمیت واقعی میدهد.
کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) قوانین سختگیرانهای در مورد زمانی که شرکتها باید سرمایهگذاران را از نقضهای امنیت فضای مجازی مطلع کنند دارد، که این امر اهمیت بالایی را در حفظ شفافیت و صداقت شرکتها در مورد وضعیت مالیشان نشان میدهد. برای مدیران مالی (CFO)، آشنایی با این مقررات تنها یک کار کاغذی نیست، بلکه بخشی از وظیفه آنهاست که اعتماد سهامداران را نسبت به ثبات شرکت حفظ کند. با بررسی سالهای اخیر متوجه میشویم که الگویی مشخص از افزایش جریمههای SEC برای شرکتهایی که اطلاعات کافی درباره مشکلات امنیتی خود منتشر نکردهاند وجود دارد. به عنوان مثال، تنها در فصل گذشته سه شرکت بزرگ به دلیل تأخیر در اعلام نقضهای اطلاعاتی جریمه شدند. شرکتهای خردمند از قبل با تدوین استراتژیهای پاسخگویی قوی آماده میشوند. این شامل داشتن رویههای مشخص برای شناسایی سریع حادثه، اطلاعرسانی به طرفهای ذیربط در عرض چند ساعت به جای چند روز و ارائه شفاف اطلاعات در تمام مراحل است. اگر به درستی مدیریت شود، چنین موقعیتهایی لزوماً موجب تخریب شهرت یا سودآوری شرکت نخواهد شد.
مدیریت ریسک تامینکنندگان برای حفظ ایمنی دادههای شرکتی در سراسر زنجیرههای تأمین پیچیده ضروری است. شاهد بسیاری مواردی بودهایم که نقض امنیت توسط طرف سوم مشکلات بزرگی برای کسبوکارها ایجاد کرده است، که نشان میدهد چرا انجام اقدامات ارزیابی مناسب به اندازه کافی اهمیت دارد. شرکتها اغلب ابزارهایی مانند چارچوبهای جمعآوری اطلاعات امنیتی (Security Intelligence Gathering) همراه با بررسیهای منظم از طرفهای سوم را به کار میگیرند تا بفهمند چقدر شرکایشان واقعاً ایمن هستند. این ارزیابیها در جلوگیری از موقعیتهایی که همکاران خارجی ممکن است اطلاعات حساس را در معرض خطر قرار دهند کمک میکنند. برای رهبران مالی که به سود خالص فکر میکنند، صرف وقت در انجام بررسیهای دقیق از تامینکنندگان تنها یک روش خوب نیست، بلکه یک ضرورت برای حفاظت در برابر تهدیدهای بالقوهای است که در روابط تامینکنندگان پنهان شدهاند. در نهایت، هیچکس نمیخواهد اعتبار شرکتش به دلیل عادات ضعیف سایبری یک پیمانکار فرعی آسیب ببیند.
ظهور فناوری هوش مصنوعی به طور کامل روش شناسایی تهدیدهای درون شبکهها را تغییر داده و امکانات کاملاً جدیدی برای امنیت سایبری فراهم کرده است. شرکتها اکنون از یادگیری ماشین و سیستمهای مختلف هوش مصنوعی استفاده میکنند تا مشکلات را قبل از تبدیل شدن به مسائل بزرگتر شناسایی کنند. برخی مطالعات نشان میدهند که این روشهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند تهدیدها را حدود ۸۰٪ بهتر از روشهای سنتی شناسایی کنند که این امر به تیمهای امنیتی برتری قابل توجهی در حفاظت از سیستمهایشان میدهد. هنگام ادغام هوش مصنوعی در زیرساختهای امنیتی موجود، دستیابی به نتایج خوب به این بستگی دارد که تمام اجزا به خوبی با هم کار کنند. این موضوع به معنای بررسی سازگاری ابزارهای مختلف هوش مصنوعی با سیستمهای موجود و همچنین تنظیم آنها به منظور تطبیق با نیازهای خاص هر کسبوکار است. بسیاری از سازمانها متوجه شدهاند که صرف وقت برای درک دقیق نیازهای منحصر به فرد خود، منجر به نتایج بسیار بهتری در آینده میشود.
فناوری بلاکچین در زمینه حفظ شفافیت و صداقت تراکنشها، چیزی کاملاً متفاوت به ارمغان میآورد. آنچه این فناوری را متمایز میکند، این است که پس از ثبت اطلاعات، دیگر هیچکس نمیتواند آنها را تغییر دهد و این امر یک ردیابی حسابرسی خودکار و قابل اعتماد ایجاد میکند. شرکتهایی که با انتقال دادههای حساس سروکار دارند، از این قابلیت بسیار بهره میبرند. به عنوان مثال، شرکت IBM از بلاکچین در فرآیندهای حسابرسی خود استفاده کرده و نتایج بهتری از نظر امنیت و کاهش خطا در دادهها به دست آورده است. با این حال، چالشهایی همچنان وجود دارد. بسیاری هنوز فکر میکنند که بلاکچین نمیتواند به اندازه کافی مقیاسپذیر باشد یا آنقدر پیچیده است که درکش دشوار است. غلبه بر این سوءتفاهمها میتواند به نمایش قابلیتهای واقعی بلاکچین در حوزه حسابرسی کمک کند. نیاز است تا آموزشهای بیشتری در مورد نحوه عملکرد واقعی این فناوری ارائه شود و بهبودهای مداوم در خود تکنولوژی نیز انجام گیرد تا فرآیندها برای همه دخیل در کار را سادهتر کند.
معماری امنیت صفر به عنوان یک ضرورت برای حفظ امنیت محیطهای کاری هیبریدی شناخته شده است، به ویژه از زمانی که شرکتها پس از قرنطینههای همهگیری شروع به بازگشت کردند. ایده اصلی در اینجا ساده اما قدرتمند است: به جای اینکه فرض کنیم شبکههای داخلی مناطق امن هستند، هر چیزی را در هر نقطه دسترسی تأیید کنید. شرکتهایی که این رویکرد را پذیرفتهاند نتایج قابل توجهی را به دست آوردهاند، مطابق مطالعات اخیر که کاهش حدود 50 درصدی در تعداد حادثههای امنیتی نسبت به شرکتهایی که هنوز از روشهای سنتی استفاده میکنند را نشان میدهند. به کارگیری امنیت صفر در عمل به معنای انتخاب ابزارهای فناوری مناسب است. سیستمهای مدیریت هویت و احراز هویت چند عاملی (MFA) بیشتر پیادهسازیها را شامل میشوند. بهترین راهکار به نوع کسبوکاری که در حال بحث است بستگی دارد. یک کارخانه تولیدی نیازمند حفاظتهای متفاوتی نسبت به یک ارائهدهنده خدمات آنلاین است. پیادهسازی صحیح این معماری زمانبر است و شامل نقشهبرداری از مسیرهای دقیق جریان دادههای حساس درون سازمان است قبل از اینکه دفاعهای واقعی در برابر حملات سایبری ایجاد شوند.
رایانش کوانتومی به سرعت در حال پیشرفت است و این امر به این معنی است که روشهای رمزگذاری موجود ما اکنون در معرض خطر قرار دارند. واقعاً نیاز است که ما شروع به کار روی راهحلهایی کنیم که بتوانند در برابر حملات کوانتومی مقاومت کنند. کارشناسان امنیت سایبری سالهاست هشدار میدهند که این تهدیدهای کوانتومی ممکن است واقعاً ظرف ده سال آینده به مشکلی جدی تبدیل شوند. آماده شدن برای آینده نیازمند بررسی گسترده پروژههای تحقیقاتی است که اکنون در سراسر جهان در حال انجام هستند. به عنوان مثال، مؤسسه ملی استاندارد و فناوری (NIST) سالهاست که در حال رهبری تلاشها برای توسعه استانداردهای رمزگذاری جدید است که بتوانند اطلاعات حساس را حتی در برابر رایانههای کوانتومی نیز حفاظت کنند. شرکتهایی که میخواهند از رقبا پیشی بگیرند، باید حتماً شروع به فکر کردن در مورد این کنند که در آینده چگونه سیستمهای رمزگذاری خود را مدیریت خواهند کرد. در نهایت، هیچکس نمیخواهد یک روز بیدار شود و متوجه شود که دادههایش دیگر امن نیستند، چون کسی رایانهای قویتر ساخته است.
برای مدیران مالی (CFO) که با پیچیدگیهای عملیات کسبوکارهای مدرن سروکار دارند، بیمه سایبری تنها یک ردیف دیگر در صورتهای مالی نیست، بلکه یک عنصر ضروری در روش مدیریت ریسک آنها محسوب میشود. امروزه نشت دادهها امری پرهزینه است و اغلب پس از تمام هزینهها، چندین میلیون دلار برای شرکتها هزینه در میآورد. به عنوان مثال میتوان به یافتههای شرکت IBM در سال ۲۰۲۱ اشاره کرد که متوسط هزینه یک حمله را حدود ۴.۲۴ میلیون دلار گزارش کرده بود. بیمه سایبری به پوشش هزینههای غیرمنتظرهای مانند استخدام وکلا، تعمیر سیستمهای آسیبدیده و همچنین پرداخت جریمههای نظارتی که پس از یک حمله رخ میدهند، کمک میکند. هنگام بررسی میزان هزینهای که باید برای این پوشش بیمهای در نظر گرفت، رهبران مالی باید ارزش آنچه دریافت میکنند را در مقایسه با سایر بخشهای هزینهای امنیتی مورد ارزیابی قرار دهند. هرچند داشتن بیمه در برابر بدترین سناریوها حفاظت میکند، اما شرکتهای هوشمند همچنین منابعی را به پیشگیری اختصاص میدهند تا هرگز در موقعیتی قرار نگیرند که نیاز به پشتیبانی از طریق بیمه داشته باشند. در نهایت، جلوگیری از مشکلات قبل از وقوع همواره بهتر از رفع آنها پس از اتفاق افتادن است.
آموزش آگاهی امنیتی واقعاً در تغییر رفتار کارکنان و کاهش مشکلات امنیتی تأثیر زیادی دارد. شرکتهایی که این برنامهها را اجرا میکنند اغلب شاهد کاهش چشمگیری در وقوع حادثهها هستند که نشاندهنده این است که این سرمایهگذاری ارزشمند است. به عنوان مثال، مطالعات KnowBe4 نشان میدهد که پس از شرکت کارکنان در برنامههای آموزشی آنها، تلاشهای فیشینگ حدود 90 درصد کاهش یافته است. مقامهای مالی که میخواهند بفهمند این تلاشها چقدر مؤثر هستند، باید چندین عامل را بررسی کنند، از جمله اینکه در طول زمان چه تعداد حادثه رخ داده، چقدر سریع تیمها به مشکلات پاسخ میدهند و درجه مشارکت واقعی کارکنان در جلسات آموزشی چقدر است. یک روش دیگر برای سنجش موفقیت این است که به سادگی به میزان پولی که به دلیل کاهش وقوع نقضهای امنیتی در سراسر شرکت صرفهجویی شده است، توجه کنیم.
در مورد گزارش دادن ریسک های سایبری به هیئت مدیره، شفافیت واقعی در مورد این مسائل اهمیت زیادی دارد، به شرطی که شرکت ها بخواهند تصمیمات بلندمدت مناسبی اتخاذ کنند. گزارشهای خوب، تمام آن مشکلات پیچیده فنی را گرفته و آنها را به چیزی تبدیل میکنند که مدیران اجرایی واقعاً بتوانند با آن کار کنند. چند نکته اساسی؟ زبان را ساده نگه دارید، ابتدا روی ریسکهایی که بیشترین اهمیت را دارند تمرکز کنید و فراموش نکنید پیشنهاد دهید که چه کارهایی باید انجام شود. به عنوان مثال شرکت مایکروسافت را در نظر بگیرید. آنها در زمینه گزارشهای هیئت مدیره پیشرو بودهاند و داشبوردهایی ایجاد کردهاند که دقیقاً نشان میدهد چه تهدیدهای امنیتی در حال حاضر وجود دارد و چگونه در حال پاسخگویی به آنها هستند. این نوع شفافیت به رهبران کمک میکند تا قبل از اینکه مشکلات بدتر شوند اقدام کنند، همچنین به سرمایهگذاران و مشتریان نشان میدهد که شرکت به حفاظت از داراییهایش واقعاً اهمیت میدهد. در نهایت هیچکس نمیخواهد در شرکتی سرمایهگذاری کند که آسیبپذیریهای خود را پنهان میکند.
هنگامی که کسبوکارها تحلیلهای مانیتور کامپیوتر را در برنامههای امنیت سایبری خود دمج میکنند، در واقع در تشخیص تهدیدها در مراحل اولیه بهتر عمل میکنند. بررسی نحوه تعامل کاربران با سیستمها و شناسایی الگوهای عجیب روی صفحه کمک میکند تا مشکلات قبل از تبدیل شدن به حملات کاملالهیه شناسایی شوند. تیمهای امنیتی اغلب به ابزارهایی مانند سیستمهای SIEM متکی هستند تا تمام دادههای مربوط به فعالیتهای صفحه را جمعآوری کنند و هرگونه مورد مشکوک را گزارش دهند. به عنوان مثال، برخی شرکتها متوجه شدند که پس از اجرای تحلیل مانیتورها، میتوانند تا 40٪ سریعتر به نفوذهای احتمالی پاسخ دهند. هرچند هیچ سیستمی کاملاً بیعیب نیست، بسیاری از مدیران فناوری اطلاعات اعلام کردهاند که احساس اعتماد بیشتری به دفاعیات خود دارند، زمانی که میتوانند به طور واقعی اتفاقات شبکههای خود را به صورت زنده ببینند.
جمله انتقالی به بخش بعدی: پس از بررسی رویکرد چندوجهی در عملیاتی کردن امنیت از طریق رهبری مدیر مالی، اکنون به فناوریهای نوظهوری میپردازیم که ویژگیهای امنیت کامپیوتری را دوباره تعریف میکنند و نحوه تأثیر هوش مصنوعی، بلاکچین و دیگر نوآوریها بر چشمانداز این حوزه را تفصیل میدهیم.